درحال حاضر هزینه هر شب اقامت در دهکده
گردشگری او چیزی حدود ٣میلیون تومان است. کارشناسان صنعت گردشگری میگویند
اگر او بتواند استانداردهای هتل خاص و منحصر به فردش را ارتقا دهد به
راحتی میتواند درآمدش را بهعنوان یکی از گرانقیمتترین هتلهای خاورمیانه
و جهان افزایش دهد.
درحال حاضر هتل برجالعرب دوبی گرانقیمتترین هتل خاورمیانه به شمار
میآید، هزینه اقامت در این هتل شبی ١٩هزار دلار است و تنها برای ورود به
آن حدود ٢٠ دلار دریافت میشود. گرانترین هتل جهان هتل رویال ژنو است که
برای هر شب اقامت ٥٣هزار دلار دریافت میکند.
در توکیو نیز هتلی با عنوان سوئیت ریاستجمهوری که یک هتل خاص محسوب
میشود شبی ٢٥هزار دلار قیمت دارد. زهرا استادی، کارشناس گردشگری میگوید
اگر هزینه اقامت در دهکده عباس برزگر نصف قیمت گرانترین هتل خاورمیانه و
حتی کمتر باشد میتواند معادل کل صادرات نفت کشور درآمد داشتهباشد. با این
حساب اگر برزگر به ازای هر شب اقامت در ١٥هزار سیاه چادر حدود ١٠هزار
دلار دریافت کند تنها در یک روز سال حدود ١٥٠میلیون دلار درآمد خواهد
داشت. این درآمد در یکسال به حدود ٥٤میلیارد دلار میرسد که معادل درآمد
نفتی ایران است.
گردشگران خارجی زندگی عشایر ایران را تجربه میکنند
او این روزها مشغول آموزش خانوادههای عشایری برای پذیرایی از میهمانان
خارجی است. میگوید ١٠٠ نفر از جوانان خانوادههای عشایر زبان انگلیسی
آموختهاند تا بتوانند به راحتی با میهمانان ارتباط برقرار کنند. آنها قرار
است میهمانان خود را به تماشا و تجربه تمام روزمرگیهای زندگی ایل قشقایی
و بختیاری ببرند. میهمانان از دامنههای کوه بالا میروند و گیاهان دارویی
میچینند. به صحرا میروند و در کنار چوپانها غذا میخورند. به سوگواریها
و جشنهای عشایری دعوت میشوند. شبانه و در سکوت کوهستان به پیرمردهای نی
انبان و سرنانواز گوش میدهند و کنار دارهای زمینی گلیم و گبه مینشینند و
بر تارهای آن گره میزنند. قصههای جن و پری کهنسالان ایل و تجربههای شگفت
انگیزشان از مواجهه با طبیعت را میشنوند و باورهایشان درباره تولد یک
نوزاد جدید و رسوماتشان را تماشا میکنند.
برزگر میگوید، تور عشایری در مراحل نهایی راهاندازی است و تا آخرسال ٩٥
مسافران خارجی تمام سیاه چادرها را رزرو کردهاند. بیشتر مسافرانش از
اسپانیا، پرتغال و لهستان میآیند و او درحال حاضر همان ٧٠٠ یورو برای هر
شب اقامت در مجموعهاش را دریافت میکند.
او میگوید: تا ٥سال آینده کیفیتها را با نظر کارشناسان بینالمللی بالا خواهم برد و قیمتها افزایشی نخواهد داشت.
اشتغالزایی برای بیشتر از ٢٥هزار نفر
برزگر پیش از این برای ٩هزار نفر از ساکنان روستای بزم شهرستان بوانات
استان فارس اشتغال ایجاد کرده است و حالا ١٥هزار خانواده دیگر در درآمد و
کسب و کار او شریک میشوند.
او میگوید: تمام درآمدها بهطور عادلانه بین مجموعهام تقسیم میشود. از
تمام صاحبان مشاغل و کالاها بهطور مساوی خرید میکنم و آنها به این شیوه
من احترام میگذارند و باکیفیتترین کالاها را برای پذیرایی از میهمانانم
آماده میکنند. مجموعه بزرگ او قدرشناس حسن نیت عباس برزگر هستند.
روستاییان فقیر دهکده نه چندان حاصلخیز بزم حالا با کارآفرینی نمونه عباس و
خانوادهاش چند برابر گذشته درآمد دارند و مجموعه موفقی تشکیل دادهاند.
همهچیز از یک اتفاق ساده شروع شد
مرد جوان روستایی که با نبوغ و خوششانسی توانسته سرانجام صنعت توریسم
ایران را به ایدهآلهای ارزآوریاش نزدیک کند کارش را با دستفروشی آغاز
کرده است.
به گزارش جام جم سرا، عباس برزگر میگوید: دستفروشی برایم تنها روزی ٣هزار
تومان درآمد داشت که این مبلغ هرگز جوابگوی مخارج زندگی من و خانوادهام
نبود.
مسیر کسب و کار و زندگی عباس در یک شب بارانی بهطور معجزه آسایی تغییر
کرد: با موتورسیکلتم از کوچه پس کوچههای روستایمان عبور میکردم که ناگهان
به دو گردشگر خارجی و مترجمشان رسیدم. باران، تاریکی و گم شدن در راه
برگشت حسابی خسته و کلافهشان کرده بود. آنها را به خانه خود دعوت کردم تا
شب را در آنجا بگذرانند.
میهمانان آلمانی سرزده آمده بودند و در سفره فقیرانه عباس برزگر به جز
دمپختک گوجهفرنگی، ماست محلی و ترشی لیته چیز دیگری پیدا نمیشد. آنها شب
را هم درکنار خانواده برزگر و در رختخوابها و ملحفههای دستدوز همسرش
گذراندند. یکی از میهمانها که پسر جوان ٢٠ سالهای بود بینهایت غمگین و
پکر به نظر میرسید. مترجم در جواب کنجکاوی عباس میگوید که فردا روز تولد
اوست و او از اینکه نتوانسته است به کشورش برگردد و تولدش را در کنار
خانواده، دوستان و در زادگاهش جشن بگیرد ناراحت است.
علی و زهرا فرزندان خردسال عباس برزگر موضوع را میشنوند. میز کوچک چرخ
خیاطی مادر، چند بادکنک و کیک خانگی تنها بضاعت آنها برای خوشحال کردن
میهمان آلمانی است. میهمان جوان از دیدن جشن تولد روستاییاش هیجانزده
میشود و از صحنهها فیلمبرداری میکند. خانواده برزگر بعدتر میفهمند که
مادر روزنامهنگار آن میهمان آلمانی جشن تولد در ایران را رسانهای کرده
است. استقبال مخاطبان، خانواده برزگر را به سرعت محبوب میکند. از سازمان
میراث فرهنگی به عباس برزگر خبر میدهند که میهمانان جدیدش در راهند.
این سرآغاز توسعه هتل روستایی عباس برزگر میشود. حالا سیاه چادرهای عشایری
هم به مجموعه هتل روستایی او اضافه میشوند. در همان محل اسکان واقعی
عشایر.
راز موفقیت: میهمانانم را فریب نمیدهم
عباس میگوید:کار خاصی انجام ندادم تنها گردشگران خارجی را مانند اقوام و
فامیل خودم در خانه پذیرایی کردهام، با غذاهای محلی خودمان، چای آتشی،
ماست و پنیر گوسفندی. البته میهمانان هم توقع زیادی نداشتند تنها
میخواستند چند روز زندگی روستایی در ایران را تجربه کنند.
عباس برزگر میهمانانش را به تماشای علفچینی و میوهچینی روستاییان میبرد،
در عروسیها و حنابندانهای روستایی میهمان میکند و به شبنشینیهای هم
ولایتیهایش کنار آتش دعوت میکند. با آنها سیب زمینی کباب شده و چای آتشی
میخورد. گاهی هم میهمانانش با او شیر میدوشند و کشک درست میکنند اما این
تمام کاری نیست که خانواده برزگر انجام میدهند.
عباس ادامه میدهد: من با میهمانانم صادق هستم و هیچوقت نخواستم آنها را
فریب بدهم یا چند برابر قیمت واقعی چیزی را به آنها بفروشم. صنایع دستی و
تمام سوغات روستایی که در فروشگاهم گذاشتهام برای مشتریان ایرانی و خارجی
یک قیمت دارد. من از ناآگاهی آنها نسبت به بازار ایران و قیمتهایش
سوءاستفاده نکردهام. او میگوید: برای غذای میهمانانش سنگتمام میگذارد.
تمام غذاها از باکیفیتترین و مرغوبترین مواد اولیه محلی و روستایی تهیه
میشوند. ١٠ دقیقه پیش از غذا از مزرعه برای میهمانانش سبزیجات تازه
میچیند و صبحها قبل از طلوع آفتاب عسل تازه از کندو خارج میکند و سرمیز
صبحانه میبرد. میهمانانش در دفتر یادگاری هتلش نوشتهاند «احساس میکنند
در کنار خانواده خود زندگی میکنند.» و این تفاوت اساسی کسب و کار عباس
برزگر با دیگرانی است که اعتماد مشتریان خود را خدشهدار میکنند. (الف)
يك خانواده ايراني با يك خانه محقر به همين سادگي توانستند يك درآمد زايي ارزي كسب كنند.آنوقت سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري با اين همه تشكيلات عريض و طويل و بر پايي سمينارها،همايشها و نمايشگاهها هنوز نتوانسته اند يك راهكار و مكانيسمي در جهت جذب توريسم ارائه نمايند.
واقعا سهم كشور ما از درآمد ارزي حاصل از گردشگري چقدر است؟!!!
اين همه جاذبه هاي گردشگري و تاريخي و صنايع دستي در استانهاي گيلان مازندران و گلستان وجود دارد ولي جوانان تحصيل كرده و بيكار اين خطه ساحلي در پي كسب شغل و درآمد به استانها و جزاير جنوبي و تحمل دوري از خانواده با اندك حقوق ناچيز روزگار سپري مينمايند......